هردوت گاه آنچنان مسائل مهم تاریخی راجع به تاریخ ایران را با افسانه‌پردازی درآمیخته است که تشخیص اینکه کدام واقعه تاریخی یا افسانه است وجود ندارد.

گروه تاریخ مشرق - منابع تاریخی از آن حکایت دارند که تحولات ساموس و سقوط لیگدامیس، هردوت را تحت تاثیر قرار داد و به فعالیت‌های سیاسی و آزادی‌خواهی و به موازات آن به شناخت تاریخ ایرانیان و جامعه ایرانی علاقه‌مند شد. قطعا ناآرامی‌های سیاسی بین سال‌های 470 تا 450 پیش از میلاد و قدرت گرفتن امپراتوری دریایی آتیک که در اسپارت نیروی مقاوم و قهاری را در برابر خود داشت و از طرفی امپراتوری نیرومند پارسیان در برابر یونان، او را به مسائل و مطالعات تحولات سیاسی آنان علاقه‌مند کرد. بخش زیادی از تاریخ هردوت به پارس‌ها و مادها و ملت‌های زیر فرمان آنان اختصاص یافته. نقطه اوج تاریخ او، شرح جنگ‌های ایران و یونان (جنگ‌های مدیک) از داریوش تا آخر دوره خشایارشا است.

* منایع هردوت درباره ایران چه بود؟
نکته قابل توجه به‌خصوص از نظر ما ایرانیان این است که روشن شود هردوت مطالب کتاب خود درباره ایران را از کجا آورده است: از مطالعه کتاب او چنین استنباط می‌شود که اطلاعات خود را درباره ایران از «مطلعان» شنیده است. مثلا در تاریخ ماد مدعی است که از اطلاعات یکی از اخلاف هارپاگ -کسی که در سقوط ماد نقش موثری داشته است- استفاده کرده و یا در باب هخامنشیان از اطلاعات زوپیر که به آتن مهاجرت کرده بود بهره برده است. هم‌چنین از دیگر منابع او راجع به ایران و ایرانیان، هم‌میهنان یونانی‌اش بوده‌اند که در حالت پناهندگی در دربار ایران به سر می‌بردند. چنانچه مشهود است هم منابعی که مورد مراجعه هردوت بوده‌اند منابع دست اول و خوبی نیستند و هم به‌ دلیل نادرستی و بی‌امانتی این مطلعان، تالیف وی خالی از اطلاعات غیرواقع و مغرضانه نیست.

هرودوت و ایران

یونانیان از جهات گوناگون آرزوی جامعه و حکومتی
 مانند امپراتوری ایران را در سر می‌پروراندند


شهادت شاهدانی که یا طرف پیروز ماجرا بوده‌اند و یا در یک رقابت تاریخی با مملکت مورد پژوهش قرار دارند، واقعه‌نگاری تاریخی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این رقابت تاریخی حتی، به طور طبیعی خود هردوت را نیز شامل می‌شود. هردوت در کتابش همواره آرزو می‌کند که روزی آزادی یونان را ببیند و شاهد نابودی دیکتاتوری هخامنشی باشد. او به جز کوروش و داریوش همه شاهان هخامنشی را سبک‌سر و دیکتاتور خوانده است و در مورد مسائل جنگی بیشتر از یونانی‌ها طرفداری کرده است. تعبیر او از جنگ ایران و یونان، نبرد میان «دیکتاتوری آسیایی و دموکراسی یونانی» بوده است و چنانچه ایرانی‌ها پیروز شوند، دیکتاتوری آسیایی بر تمدن هلنی غلبه خواهد کرد. هرچند دموکراسی ادعایی آتن به‌راستی چیزی جز «دمون کراسی» [دیوسالاری] نبود، زیرا آتنیان انگشت‌شمارِ مسلط بر تمام بقیه ساکنان شهر، اصلا بردگان را «مردم» و «آدم» نمی‌دانسته‌اند که برای آنان آزادی و نظر قائل باشند.

* نظر دیگر مورخان و اندیشمندان درباره هردوت و ایران چیست؟

هردوت از جمله تاریخ‌نویسانی بود که «توسیدید» -از مورخان معاصر او- اصلا او را به عنوان مورخ قبول نداشت. «ارسطو» او را افسانه‌پرداز می‌نامد و «پلوتارک» کتابی به نام «درباره بدنهادی هردوت» می‌نویسد تا ثابت کند که هردوت درباره تمام شهرهای دیگر یونانی که مخالف آتن بوده‌اند، آشکارا و عمدا دروغ گفته است.
«اسپنسر دی اسکالا» نیز معتقد است: «توجه‌اش به نقل حکایات و قصه‌ها و جانبداریش از آتن و اعتقادش، تاثیرات فوق طبیعی و نیز برخی بی‌دقتی‌های آشکارش سبب شده‌اند تا بسیاری از مولفان برجسته معتقد شوند که در کار تاریخ نویسی پژوهنده‌ای با ارزش نیست. (در واقع عنوانش فقط پدر تاریخ نبوده، بلکه زمانی هم او را پدر اکاذیب می نامیدند.)»
 

هرودوت و ایران

افلاطون از ایرانیان به نیکی یاد می‌کند

«افلاطون» که خود به ایرانیان غبطه می‌خورد در رساله‌ی قوانین خود از ایرانیان به نیکی یاد می‌کند و می‌گوید: ایرانیان از کودکی به فرزندان خود آموزش می‌دهند که بتوانند: سوارکارانی ماهر باشند، اسرار زرتشت پیامبر و خداپرستی و آیین کشورداری را به کار ببرند و در زندگی جز راست نگویند. آنان به کودکان خود می‌آموزند که تن به اسارت هوا و هوس ندهند و به آزادگی خوی بگیرند. آنها یاد می‌گیرند که بی‌باک باشند، زیرا با راه دادن ترس در دل است که انسان آزادی خود را از دست می‌دهد.

همچنین «گزنفون» -دیگر مورخ یونانی- که ایرانیان را می‌ستاید در کورش‌نامه  گزارشی جامع درباره‌ آیین آموزش کودکان ایرانی می‌دهد. جالب است که خود هردوت نیز به برخی از این موارد اشاره کرده است و می‌گوید: «آنان [ایرانیان] در رودها ادرار نمی‌کنند و آب دهان به آن نمی‌اندازند و دست‌هایشان را در آن نمی‌شویند و نهایت احترام را برای آب‌های جاری قایل می‌شوند.  این اظهار شگفتی و تمجید از سوی یونانی‌ها نشان می‌دهد که همه این کارها را یونانیان انجام می‌داده‌اند!!
 

دکتر «جلال‌الدین کزازی» که از محققین در فرهنگ یونانی است ارزش تاریخی «تواریخ» را به کلی انکار کرده و می‌گوید : «برای هر کس که بر خرد خود بنیاد می‌کند، کتاب تاریخ هردوت مگر کتابی افسانه ای نیست. از دید من این نیازی به نقد ندارد و یا اگر دارد این نقد باید افسانه‌شناختی باشد، نه نقد تاریخی. اگر بخواهیم این کتاب را مانند کتاب تاریخی نقد کنیم به اشتباه خواهیم افتاد. ساختار این کتاب افسانه‌ای است ولی گاهی نمودهای تاریخی هم در آن می‌بینیم.» وی کتاب هردوت را نه تنها اثری تاریخی نمی‌داند بلکه معتقد است در پاره‌ای زمینه‌ها ضدتاریخی است: «اگر کتاب هردوت ارزشی یافته است در تاریخ برای این است که ما کتابی در آن روزگار نداشته‌ایم که تاریخ را نشان دهد.»

هرودوت و ایران

تواریخ هردوت

* ایران؛ آرزوی یونانیان
براساس مطالب عنوان شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که آتن آن روز چنان غرق در فساد و توطئه «آزادان» علیه یکدیگر بود که همواره همه دولت-شهرهای دیگر خواهان صلح با ایران و حتی پیوستن به شاهنشاهی ایران بودند و بزرگترین سرداران و فرمانروایان آتنی و اسپارتی یا به دربار ایران پناه می‌آوردند (مانند تمیستوکلس دریاسلار آتن در نبرد سالامیس) یا به جرم ایران‌دوستی اعدام می‌شدند (مانند پائوزانیاس فرمانده اسپارتی در نبرد پلاته) یا در حسرت نظام‌های پادشاهی ایران می‌سوختند تا از شر دموکراسی خودخوانده آتنی رها یابند (مانند گزنفون و افلاطون).

هردوت گاه آنچنان مسائل مهم تاریخی راجع به تاریخ ایران را با افسانه‌پردازی درآمیخته است که تشخیص اینکه کدام واقعه تاریخی یا افسانه است وجود ندارد. چنانکه افسانه‌هایی که درباره زندگی کوروش نقل می‌کند ممکن است از افسانه‌های عامیانه مردم گرفته شده باشد. همچنین در شرح جزئیات بنیانگذار هخامنشیان به غدر و خیانت بخشی از نجیب‌زادگان ماد در قبال ایختووویگو -واپسین پادشاه ماد- تاکید دارد. وقتی ایختووویگو از نردیک شدن سپاه پارس به فرماندهی کوروش آگاه می‌شود، ارتش ماد را به فرمان هارپاگ می‌سپارد و هارپاگ به کوروش می‌پیوندد. اما آنچه در تاریخ ما پیداست این است که حتی یک ایرانی به شاه و کشور خود خیانت نمی‌کزد، ولی یونانیان گروه گروه مزدور سپاه ایران می‌شدند (گزنفون و سپاهیانش که به کوروش صغیر پیوستند تا به او علیه برادرش اردشیر دوم کمک کنند) بلکه از شاه و سردار تا فرد عادی هر لحظه آماده خیانت به آرمان کشور خویش بودند. به‌نوعی شاید بتوان گفت هردوت آنچه را که در مرام یونانیان بوده و به چشم می‌دیده در تواریخش به ایران منسوب داشته است.

هرودوت و ایران

هردوت را «پدر تاریخ جهان» می‌نامند هرچند برخی
هم تواریخ را اصلا کتابی تاریخی برنمی‌شمارند


* جنایات و مکافات یک «پدر تاریخ جهان»
هردوت درباره تاریخ ایران بیشتر مواقع در ارائه گزارش‌ها و نوشتن آن‌ها به صورت گزینشی و دلخواه عمل کرده و آنچه درباره وقایع و حوادث گوناگون به او می‌رسید، یکی دوتا از آن‌ها را انتخاب می‌کرد و می‌نوشت. از طرف دیگر هردوت برخی اخبار و روایات نادرست را گزارش کرده است که امروز تاریخ‌نگاران نادرستی آن‌ها را به اثبات رسانده‌اند؛ از جمله گزارش‌هایی که به طور شفاهی دریافت می‌کرد از این قبیل است.
وی درباره کمبوجیه می‌گوید: «از نظر من از هر جهت مسلم و محرز است که کمبوجیه طعمه جنون بسیار شدیدی بوده است.» وی رفتار ناشایستی را به کمبوجیه نسبت می‌دهد و او را به نخوت و غرور آزادهنده‌ای متهم می‌کند. هردوت داریوش را از بهترین حکمرانان شرقی و دلیر و باهوش و زیرک و پهناگستر امپراتوری هخامنشیان توصیف می‌کند.

هرودوت و ایران

بیشترین هجمه و طعنه را در تاریخ هردوت و حتی روایات تاریخی
 امروز، به «خشایارشا» به علت حمله بر یونانی‌ها اختصاص دارد


خشایارشا را شاهی ستمگر و خودخواه، سست‌عنصر و بی‌حال و تن‌پرور می‌نامد اما آنچه مسلم است این است که خشایارشا در همان سه سال نخست پادشاهی خود و پیش از لشگرکشی به یونان، به‌آسانی شورش‌های بااهمیت مصر و بابل را سرکوب کرد _که هردوت فقط دو سطر به اولی اشاره می‌کند و دومی هم اصلا نمی‌پردازد) آنگاه با سپاهی حداکثر 300 هزار نفری بدون هیچ مقاومتی مسیر میان شوش تا ترموپیل –در نزدیکی آتن- را می‌پیماید. در مسیر او همه دولت-شهرهای یونان داوطلبانه به سپاه او می‌پیوندند، بر هلسپونت (داردانل) پل می‌زند، از کوه آئوس کانال می‌زند، مقاومت دلیرانه لئونیداس فرمانده اسپارتی را در تنگه ترموبیل به‌آسانی و با خیانت یک یونانی درهم می‌شکند و ظرف یه ماه به آتن می‌رسد و شهری خالی از ساکنان گریخته‌اش را تصرف می‌کند.


* نمایش‌نامه یونانی یا تاریخ ایران؟!
به‌راستی شش کتاب نخست تواریخ هردوت، نمایش‌نامه‌ای است از پیش پرداخته که مقدمه‌ای بر سه کتاب آخر که به نبردهای پلاته و سالامیس و چند نبرد خیالی دیگر اختصاص دارند هستند که اوج دروغ‌پردازی و صحنه‌سازی‌های «پدر تاریخ جهان» است! سرانجام هم نمایشنامه با ماجرای دروغین عشق خشایارشا به عروس و برادرزاده خود به پایان می‌رسد. هردوت درباره نبردهای میان ایرانیان و یونانیان در زمام داریوش و خشایارشا دقت لازم را در به کار بردن ارقام و اعداد سپاهیان دو طرف به کار نمی‌برد و از روی تعصب و یا از روی ناآگاهی درباره سپاهیان دو طرف جنگ دچار اشتباه شده است. چنانکه وقتی می‌خواهد مثلا جنگ‌های ماراتن یا ترموپیل را شرح دهد سپاه ایرانیان را به طور اغراق‌آمیزی بیش از سپاهیان یونانی می‌داند و پیروزی یونانیان را چنان بزرگ جلوه می‌دهد که گویا همه چیز برای ایرانیان تمام شده است. در حالی که می‌دانیم شکست ایرانیان در این نبرد همانند نیش پشه‌ای بوده است بر پوست پیل، زیرا در پایان، ایران هیچ یک از تصرفات سابق خود را از دست نداد و هدف گوشمالی آتن به انتقام آتش زدن سارد را تحقق می‌بخشد.

هرودوت و ایران

شکست ارتش ایران از یونانیان خیلی زود
با تصرف گسترده یونان جبران شد


 گزارش هردوت درباره این جنگ‌ها در حکم گزارش یک خبرنگار جنگی است که گاهی خبری را بدون تفسیر و اظهارنظر نقل می‌کند و گاهی هم راه مبالغه را در پیش می‌گیرد. دوره تاریخ هردوت با شرح جنگ‌های پلاته و میکال که واپسین برخوردتمدن شرق و غرب به‌شمار می‌آید به پایان می‌رسد. در واقع هدف اصلی هردوت در تالیف این کتاب بیان همین زورآزمایی بین ایرانیان و یونانیان بوده است. بنا به نوشته هانری برگن در ترجمه تواریخ، هردوت تاریخ را پس از وقایع پلاته و میکال متوقف می‌کند. نمایشنامه به پایان رسیده. یونان بربر را مغلوب کرده است. خواندن کتاب که تمام می‌شود در ذهن آدمی گله‌ای صحنه‌ای مجسم می‌شود که در آن پیاده یونانی سنگین اسلحه یک تنه با گله‌ای از آسیائیان که قامتشان در زیر تازیانه خمیده شده کارزار می‌کند.

* غرب تمدنی و تمدن یونان
اسکندر مقدونی نیز برای هجوم به ایران و فتح بابل و اکباتان و شوش از همان تبلیغاتی آتنی علیه ایران استفاده کرد و یونانیان را به دنبال خود کشاند تا امپراتوری هخامنشیان را نابود کند و بر آسیا تسلط یابد. امروز نیز غربیان دروغ‌های عجیب و شاخدار هردوت را پذیرفته و مورد استناد قرار می‌دهند و با تفسیرهای دلخواهانه و غیرعلمی از آن، پیوسته ایرانیان را عقب‌مانده وانمود می‌کنند. همین غربی‌ها بودند که برای واژه «بربر» که از نظر خود یونانی‌ها معنایی جز «بیگانه و غیریونانی» نداشت بار معنایی «وحشی» را تراشیدند.

هرودوت و ایران

روایات تاریخی امروز از ایران، تحریفی از یک
 تاریخ تحریف شده است که در نبرد تمدنی
غرب-شرق، غربی‌ها از چنین کاری هم ابا ندارند


با ظهور انقلاب اسلامی و طرح دوباره تمدن الهی و ضدرنسانسی در ایران، مظاهر تبلیغاتی و فکری غرب، آن هم به شکلی آشکار به بازخوانی این دوقطبی تاریخی شرق-غرب روی آورده اند و برای تحمیل پیروزی خود بر رقیب حتی از تحریف روایات تاریخیِ تحریف شده و قلابی به نفع آباء یونانی خود نیز فروگذار نیستند.
این مساله به‌ویژه در غفلت تاریخ‌نگاری ایرانی-اسلامی که در کشور وجود دارد و نبود یک نگاه تمدنی به این رقابت تاریخی، حساس‌تر و بااهمیت‌تر می‌شود. یعنی در جایی که می‌بینیم داعیه‌داران ایران و ایرانی‌گری، هم‌پیالگی خوان شبه روشنفکری غرب‌زده‌ای‌اند که ریشه‌هایش را در خاک سست و سوخته رنسانس یونانی فرو کرده است، ضرورت دارد که یک بازخوانی ویژه از تاریخ، با روایتی شرقی و نه با مایه‌های ملی‌گرایی غرب‌زده انجام شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 54
  • در انتظار بررسی: 15
  • غیر قابل انتشار: 23
  • فروهر ۱۶:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    22 8
    دولت شهرهای یونانی باهم جنگ میکردند اردشیر هخامنشی از شوش نامه میفرستاد که صلح کنید شرایط صلح راهم تعیین کرده بود هرودوت میگه این برای یونانی ها خیلی خفت بار بود که یک دولت از اون سر دنیا تعییین میکرد اینها کی باید جنگ کنند کی باید صلح کنند .امپراطوری هخامنشی ام آرزوست!!!!!! ولی مشرق خوشم اومد بالاخره توهم یک مطلب به نفع هخامنشیان نوشتی یه خورده آخه شماها با تاریخ ایران مشکل دارید
  • صدر ۱۶:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    27 34
    هخامنشیان را چرا فردوسی در شاهنامه نیاورده است ؟ اگه این سلسله اینقدر با عظمت بودن چرا در تاریخ خود ایران ازاین جماعت هیچ حرفی در میان نیست . نه شاهنامه نه منابع شاهنامه که بیش از پنجاه کتاب تاریخی بوده است کلمه ای از هخامنشیان نگفته اند و تنها در تورات از این گروه یاد شده است و در نوشته های یونانیان . طبعاً کاسه ای زیر نیم کاسه هست و الا سلسله ای که ادعا می شود اینقدر با عظمت بوده است که نمی شود یکهوئی در قعر تاریخ گم شود . سلاطین شاهنامه در عصر موسوم به عصر هخامنشی عبارت از لهراسب و گشتاسب و ویشتاسب و امثال ذلک است ولی عملاً امروزه در تاریخ ایران هیچ نامی از اینان نیست و بجایش نام کوروش و داریوش و خشایارشا و امثال ذلک پر شده است . اینهاست که آدمی را به این تاریخ مشکوک می کند و معلوم می شود که حقه بازی و طراری بزرگی در تاریخ این مرز و بوم رخ داده است
    • اورمزد IR ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
      7 2
      حتی الان هم ما در باره تاریخ اختلاف نظرهای بسیاری داریم.هدف کلی فردوسی چیز دیگری بوده. واینکه بدلیل کمبود منابع تاریخی به اون صورت اشاره ای به کوروش نکرده اما به سلسله اونها اشاره کرده. برید بخونید شباهت هاش رو متوجه شین
  • سوسان ۱۶:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    8 12
    هردوت بیچاره کتابش از بس دست این واون چرخیده وافسانه ها ورادش کردندکه صدها نسخه مختلف ازش بیرون اومد هردوت یک نقل کننده صادقه ودر مورد خاخام منشیان و شیرسگ خورده عبری وخشایارشاه لاوی با صداقت حرف زده امما این اسرائیلیان همون طورکه داود رو زناکار میدونند تاریخ مارو به سمت خاخام منشیان صهیونیسیت و آواره گالوت بردند واز اونها ستایش کردند جون عبری زادگان ایران بودند وتمام مطالب هردوت درمورد خاخام منشیان تحریف شد همون طور که سالومون پادشاه یهودا اعلام میشه نه پادشاه اسرائیل اینها با دو گروه مشکل داشتند یهودا و اشکوزها و توکتابها دق دلشونون از اونها خالی کردند نفرین بر صهیونیزم نفرین بر جاعلان
    • اورمزد IR ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
      6 2
      شما مثل اینکه معلم اول ابتداییتون بهتون طرز نگارش صحیح کلمات رو یاد نداده. اونها به این دلیل از کوروش کبیر یاد کردند که : 1_اونهارو آزاد کرد2_ در بازسازی معابد بهشون کمک کرد
  • ۱۷:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 14
    اتفاقاً ما هم عاشق ایران هستیم و هم عاشق حال و آینده ایران. نمی شینیم تو خونمون سالگرد کوروش بگیریم و بعد زیر بیرق آمریکا و انگلیس سینه بزنیم. ما همیشه عاشق ایران بودیم و هستیم و خواهیم بود. ولی ایران را عزیز و مقتدر و در سایه اسلام می خواهیم نه ذلیل.
  • ۱۸:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 13
    فردوسی از سلسه ی کیانیان از فریدون به بعد نام میبرد اگر شما شاهنامه را خوانده باشید متوجه شباهت جمشید جم با سلیمان می گردید سپس با ضحاک که همان بخت النصر پادشاه بابل است و پس از ان شخص کوروش بزرگ که می توان گفت فریدون می باشد استنباط من این بوده است
  • ۱۸:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    25 19
    عقده ای بدبخت نمیتونی بزرگی اولین سلسله ایرانی را ببینی چرند های پان ترکی اینجا می نوسی شاید هم عربی !
  • ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    10 12
    جان مادرت سانسور نکن چهره ی نیم رخ داریوش را ببینید امروز هم کسی به این عظمت بر روی صندلی و با عصایی زیبا می نشیند
  • ۱۸:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    10 4
    همانگونه که داریوش در شاهنامه به دارا دگرگونی یافته است ممکن است تلفظ امروزی کوروش نیز اشتباه باشد اما در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی کند فاصله زمان فردوسی با ساسانیان حدود 300 سال یا بیشتر بوده درحالی که فاصله اش با هخامنشیان بیش از 1200 بوده است عده ای میگویند که یهودیان تاریخ ساری میکنند و هخامنشیان را الکی بزرگ نشان می دهند پس اینهمه فیلم ضد ایرانی چیست ؟ چرا ضد تاریخ فیلم های 300 را می سازند ؟
  • ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    19 5
    مگه تو شاهنامه صجبتی از اسلام و خلافای اون شده. کتای شاهنامه از افسانه ها روایت میکنه نه از واقعیات
  • نن ۱۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    8 2
    لطفایک نگاهی به کتان التفهیم بیرونی بیندازید. در آنجا فقطاسم کورش نیمده و بقیه پادشاهان به طور دقیق و مدت زمامداری ذکر شده است
  • گلپور ۱۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    7 3
    کلا بجز شما افراطیها همه دروغ میگن!!!!!!!!!!!
  • ۱۸:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 3
    جالب است که خود هردوت نیز به برخی از این موارد اشاره کرده است و می‌گوید: «آنان [ایرانیان] در رودها ادرار نمی‌کنند و آب دهان به آن نمی‌اندازند و دست‌هایشان را در آن نمی‌شویند و نهایت احترام را برای آب‌های جاری قایل می‌شوند. این اظهار شگفتی و تمجید از سوی یونانی‌ها نشان می‌دهد که همه این کارها را یونانیان انجام می‌داده‌اند!! خدایا شکرت که ایرانیم یاشاسین ایران
  • امیر احمد اکبری اسبق از تبریز ۱۸:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    10 32
    صهیونیستها که رضا پالانچی رو شاهنشاه آریامهر ایرانی کردند کوروش بت پرست رو در حد پیامبری بالا بردند و منشوری صدساله بهش منتسب کردن
  • ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    3 1
    همه دوره های تاریخی تقابلی میان غرب و تمدن ایران زمین وجود داشته است این نبر های همانطور که در گذشته میان داریوش کبیر و یونانیان وجود داشت در دوره ی ساسانیان هم بین ما و رومیان وجود داشت پس از ان
  • فروهر ۱۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 5
    خاخام منش خودتی وهمه اونهایی که با تاریخ این ملت دشمنی دارند
  • ایرانی ۱۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    1 5
    دوست عزیز به لطف خلیفه دوم هر چه کتاب بود از ایران سوخت و شاه نامه هم نزدیک 600 سال بعد سروده شد برای اینه که فردوسی نام آن ها را نیاورده البته بعضی ها را نام برده با نام های دگر مثلا دارا که از اسکندر شکست خورد همان خشایار شاه می باشد و...
  • فروهر ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 2
    اولا در شاهنامه به یاد دارند ولی تا دارا(داریوش سوم) دوما ایران بعد از حمله مقدونیها خودشان میگن که تمام کتابهایمان را سوزاندند ویا بردند به یونانی ترجمه کردند مثلاهمه میگویند فلسفی افلاطونی در واقع فلسفه ی اشراقی وایرانیه. دوما نیازی به اینها نیست وقتی کتیبه های میخی در بیستون تختجمشید و...ترجمه شد خیلی زوایای تاریک روشن شد.
  • محمد امین ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    0 1
    این عکس های اخری مال فیلم 300نبود یارو که زد ایرانیه...
  • ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    6 3
    با تاسف مطالب شما بی ارزشه و بدون سند و از روی دق دلی
  • ۱۹:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    11 4
    این اراجیف را احتمالا شخصی به نام ناصرپورپیرار گفته ویه عده بیسواد دشمن تاریخ ایران دارن تکرار میکنند
  • ۱۹:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    4 3
    بقایای لشکر کمبوجیه که قصد تصرف لیبی را داشته دوسال پیش در غرب مصر کشف شد طوفان شن آنها را مدفون کرده بود اگر طوفان شن نبود ایرانی ها تا کجا میرفتند؟؟
  • ۱۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    9 3
    باز یونانیها یه کتاب الکی درباره تایخ دارند.... من نمیدونم اینایی که کوروش رو با فلاسفه اشتباه گرفتن و هرروز یه جمله حکیمانه ازش نقل می کنن منبعشون چیه؟!
  • ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    6 1
    با این حساب هیچ نام و اثری از حضرت سلیمان علیه السلام هم نیست مگر در کتب آسمای و تورات و نمی توان هیچ مدرک تاریخی دیگری بر وجود او یافت!! اما هخامنشیان آثار تاریخی فراوان به جا گذاشتند و فابل انکار نیستند. هردوت و گرنفون و.. هم یهودی و تورات نویس نبودند و نوشته های آنها کاملا وجود هخامنشیان را تایید می کند ولو قضاوتهای آنها در مورد ایرانیان محل تردید است. و اینکه چرا فردوسی نام آنها را نیاورده تنها به دلیل این است که فردوسی تاریخ نگار نیست. او تنها از قول برخی دهقانان ایرانی نقل قول کرده و قصه را بال و پر داده است. اما اینکه چرا دهقانان ایرانی اشاره ای به این موضوع نکردند به دلیل نابودی تخت جمشید و همه آثار مکتوب ایرانی موجود در آن را نابود کنید و در زمان حکومت پانصد ساله اشکانیان هم عملا دیگر چیزی از آثار دوران قبل باقی نماند. نکته مهمتر از همه اینها تغییر خط است. ایرانیان در زمان هخامنشیان از خط میخی استفاده می کردند. اما خطشان از دوره یلوکی به گونه ایخط آرامی یا همان خط پهلوی تبدیل شد. تغییر خط فراموش شدن تاریخ را در پی دارد. بعد از اسلام با تغییر خط عملا تاریخ خود را از دست دادیم اگر چه این تغییر تدریجی بود - و مانند زمان اسکندر ناگهانی نبود- و فرصت کافی برای انقال بخشی از تاریخ گذشته باقی ماند. حالا می توانید دلیل اصرار عده ای بر تغییر خط را درک کنید. برای غربی شدنُ ایرانیان اول باید داشته های هزار چهارصد ساله اخیر و خط خود را تغییر دهند!!
  • مجتبی ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    5 2
    بد نیست کمی روی موازین حرف بزنیم جناب! هخامنشیان به اقرار دوست و دشمن (و البته به اغراض متفاوت) با عظمتی خیره کننده یاد شده اند. و ضمنا مدارک تاریخی فراوانی از آن ها به جا مانده که تخت جمشید و کتیبه های هنگامه و اشارات تورات و .... را شامل می شود. دوست عزیز مگر فردوسی تارخ دان است؟ مگر شاهنامه کتاب تاریخی است؟ مگر خود فردوسی چنین ادعایی کرده؟ مشکلی نیست البته! بپذیریم که علاوه بر کوروش و داریوش کلا یونانی هم نبوده (چون در شاهنامه نیست!) به جایش سیمرغ بوده که پرش را آتش می زدند می آمده و حرف می زده و مشاوره می داده. سام بوده که شمشیر ۳۰۰ کیلویی داشته، آرش بوده که تیرش از دماوند تا جیحون (تقریبا اندازه ی برد اس-سیصد D: ) پرواز کرده، اسفندیار رویین تن بوده، و بالا خره رستم و هفت خان رستم! اشکال ندارد! این تاریخ، از هخامنشیان هم حماسی تر است!
  • دانشجوی تاریخ ۲۰:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    7 8
    زیاد هخامنشی ها را بزرگ نکنید.
  • دانشجوی تاریخ ۲۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    6 1
    به عنوان یک دانشجوی تاریخ می نویسم: تاریخ را پیروزمندان می نویسند. در ضمن تخت جمشید شهر نبوده است که بخواهد پای تخت هخامنشی ها باشد. چون شهر باید سفره اب و یا نزدیک به منبع آب باشد. منظور از نزدیکی در دو سه کیلومتری ان باشد تا امکان استفاده از اب را داشته باشد . اسکندر هم در نبردهای خویش فقط تخت جمشید را آتش زد. چرا؟ به خاطر این که مرکز اسناد امپراتوری هخامنشی بوده است. کتابخانه بوده است. در ضمن می گویند که خشاریاشاه آتن را به خاطر سارد آتش زد. این چطور آتش زدنی بود که به محض این که باز پس گرفته شده دوباره زندگی در آن جریان یافت و نیز این شهر ارتش نیرومندی را فراهم کرد که یونیه را مجددا فتح کرد و وارد نبرد با اسپارت شد؟
  • ۲۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    1 0
    چون شاهنامه رو هم نیکلسون تصحیح کرده
  • ۲۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    1 1
    اره احمدی نژاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • ۲۲:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    13 4
    کورش بت پرست؟؟؟؟ منبع ات؟؟؟؟ احتمالا تو هم از نوچه های علی اف هستی.
  • انوشیروان ۲۲:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
    11 4
    تعجب میکنم وهیچوقت هم نمی فهمم که ملت های دیگه با دروغ برای خودشان تاریخ سازی میکنند ولی بعضی ایرانی ها چنان به تاریخ غنی خودشان وگذشته شان حمله یکنند وان را نفی میکنند که سازندگان فیلم 300و هزارتا امثال هرودوت این کار را نکردند!واقعا متاسفم
  • سعید ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    7 5
    متاسفانه ما نگاهمون صفر و یکیه از تاریخ باستان ایران و پادشاهاش یه عده چنان بت هایی ساختن که در صورت ذره ای انتقاد به عملکردشون مورد بدترین هجمه ها قرار میگیری تاریخ ابزار عبرت است نه افتخار!! اگر افتخاری هم قراره صورت بگیره باید دانشمندا و علما مورد افتخار باشن نه پادشاهای قلدر و آدمکش که معلوم نیست تو این کشورگشایی هاشون چه جنایاتی مرتکب شدن
  • ..>امین ۰۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    2 0
    ..>اگر>سلطان>محمود >غزنوی >و> مسابقه >شاهنامه نویسی >او>نبود >شاهنامه /ماهنامه ای >در >کار>نبود >کل/بیشتر>گفتمان/ روش تولید >علوم انسانی>در>گذشته >تا به >امروز> بر>اساس/پایه >دستور کار/نظام فوق تدوین >جهت دهی/ روایت >می شد/می شود..>
  • ۰۴:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    2 0
    صهیونیست ها باید بیان پیش امثال تو درس یاد بگیرن
  • ۰۴:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    2 9
    تورک ها از صهیونیست ها بدترند
    • IR ۰۲:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۴
      2 0
      و مثل تو از همه بدتر
  • حامد ۰۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    2 7
    حتی برخی از بزرگان شیعه هم اعتقاد دارند که ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن که از پیامبران الهی بوده، همان کوروش است. نکنه منظورت اینه که عالمای ما هم صهیونیست هستند!
  • حامد ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    5 2
    در مورد به آتش کشیده شدن تخت جمشید توسط اسکندر نقل قولهای فراوانی است که آدم نمیدونه کدومشو باور کنه!
  • علی ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    5 2
    هرودوت سعی کرده تا اونجا که میتونه هخامنشیان را خراب کنه. غربی ها با ساختن فیلم 300 این راه را ادامه دادن. من موندم چرا بععضی ها که ادعای استراتژیست بودنشون میشه تو این مملکت با غربی ها هم راستایی میکنند. یکیش همین دکتر عباسی. تا حرف هخامنشیان هم میشه دست میذارن رو داستان استر و خشایارشاه. بابا داستان استر را هیچ مورخی قبول نداره فقط تو کتب یهودی این داستان اومده. با بعضی از اطلاعت و گزارش های تاریخی جور در نمی اد. کلا کسی داستانهای کتب مذهبی قدیم رو به عنوان تاریخ قبول نداره. مثلا کلی چیز تو اوستا هست که اصلا کسی به عنوان تاریخ بهشون نگاه نمی کنه
  • ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    7 2
    من از این مطلبت تعجب کردم. اما دکتر عبدالحسین زرین کوب هم تاکیده کرده که یونانی ها بخاطر احساس حقارت مقابل ایرانی ها سعی در تحریف تاریخ داشتند و خیلی از مسایل مهم و بدیهی رو مبهم نشون دادند مثلا از کورش چهره ای مبهم ساختند تا تاریخ به عظمت فرهنگ ایرانی پی نبره . مشرق ممنون .
  • ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    7 13
    کدام تاریخ؟کدام ایران؟دوستان تاریخ ما را انگلستان و یهودی ها طراحی کردند.کشوری بنام ایران هم طراحی آنها بود(بخوانید مقاله سعید نفیسی را)ایران نام منطقه ای است که امروز اکثر قسمتهای آن در افغانستان است (دانشمندان و روشنفکران افغان شدیدا به نامگذاری نفیسی اعتراض کردند.گفتند ما ایرانی هستیم و نام کشور شما جعلی است.)نکته بعدی اینکه فارس با پارس فرق دارد پارسها اجداد لرهای امروزی بودند و زبانشان دستخوش تغییر شد ولی فارسها از زمان سامانی ها آمدند و سریغ هم محو شدند.
  • علی ۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    11 2
    دوست عزیز شما اول برو یک کم تاریخ بخون بعد موجودیت تاریخییک کشور که اتفاقا کشور خوت هم هست زیر سوال ببر. تمام کشورهای دوربر ایران که زمانی مال ایران بودن میگن ایران مال ما بوده. افغان ها هم همینطر. دلیلی که بعضی افغان ها میارن این است که اوایل شاهنامه اونجایی که مربوط به زمان کیانیان است و جن های ایران و توران در جاهایی که مناطق ایران شرح داده شد بسیاری از مناطق تو شرق فلات ایران یعنی سیستان خراسان و شمال افغانستان است. پایتخت هم بلخ است. بقیه قسمت های شاهنامه اینطور نیست فقط قسمت کیانیان اینطور است. خود سلسله کیانیان ک سلسله داستانی است نه تاریخی. اولین سند تاریخی در رابطه با اسم ایران کتیبه اردشیر بنیانگذار ساسانیان و کتیبه پسرش شاپور در کعبه زرتشت است که خود را پادشاه ایران نامیده اند. کتیبه ها همتو فارس است. نگو کتیبه ا هم یهودی ها درست کردن چون این کتیب ها موجود است و محققین خودمون هم یتونن تعیین عمرشو کنن هم بخوننشون. من موندم چرا اروپایی ها 300 رو ساختن. تو داخل کسانی هستن بیشتر از اونا با تاریخ مشکل دارن
  • ۱۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    4 7
    هه .....این تاریخ ایران و اقا کوروش(!!!) هر چقدرم که بزرگ و افتخار امیز باشه فعلا که شده بازیچه ی دست یه مشت غرب زده ی وطن فروش !!!! که بگن ما مثلا خیلی ایرانو دوست داریم
  • ۱۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    1 4
    شما که با آی پی کانادا اومدی اظهار فضل میکنی برات متاسفم که هر نوشته ای رو موثق میدونی تو نون اجنبی خوردی باید برای اونها واق واق کنی، تاریخی که چند هزار سال قدمت داره از روم و یونان در تواریخ خودشون از عظمت سرزمین پارس صحبت کردن .انگلستان و یهود برن تاریخ خودشون رو که سراسر مدیون این سرزمین هستند بنویسند،شما هم هر جا نظر نده کوچولو . نگفتی چند سالته؟ دیپلم گرفتی؟ :)
  • امیر احمد اکبری اسبق از تبریز ۲۰:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
    6 8
    کوروش بعد از فتح بابل بر دست بت بابلی ها بوسه میزنه و بت مردوک رو تکریم میکنه اگر یکتاپرست و پیامبری بت پرست در جهان هستی سراغ دارین بگین ما هم یاد بگیریم اونا که به من و ملت تورک توهین کردن نوچه های بازماندگان رضاپالانچی تشریف دارند
  • ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
    0 1
    چند سالته عمو؟
  • مصطفی ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
    2 1
    در جواب ناشناس اول باید بگم که توی تو رات و کتاب هرودوت اومده که کوروش بعد از نجات یهودیان از دست بابلیها به خدای آنها(بت اعظم) سجده کرده!و این با هرهدفی(احترام و ...)چیزی جز بت پرستی نیست! اما در جواب حامد: برخی بزرگان شیعه همان ایت الله طباطبایی و آیت الله مکارم هستند. که علامه طباطبایی در کتاب خودش از حدود 30 نفر یاد میکنه که احتمال میده با توجه به چیزهایی که در موردشون در تاریخ گفته میشه، همان ذوالقرنین باشند ولی خودشون هیچ کدوم رو تایید نمیکنند. آقای مکارم هم به همین صورت در کتاب تفسیر نمونه به این مسئله پرداختند.
  • ۲۳:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۹
    6 6
    تف به کسی که به تاریخ ایران توهین کند‎ ‎
  • ۰۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۲
    3 3
    با سلام و در پاسخ به آن عزیزی که پرسیده چرا آمریکا با ساختن فیلم هایی نظیر 300 کوشش میکنه هویت ایرانی ما را از میان برداره ؟ دوستان حقیقتش اینه که دشمن خیلی خوب ما رو شناخته حتی بهتر از خودمون ما رو شناخته و پی برده آن ایمان بسیار سخت و محکمی که در 8 سال دفاع مقدس آروزی پیروزی بر ایران را بر دشمنان ایران به گور آنها کشانده همان هویت پایدار ایرانی بوده و اسلامی است که بر پایه این هویت شکل گرفته و انقلابی ترین دین را آشکار نموده پس برای اینکه آن را نابود کند باید زیرساخت این دین انقلابی ( هویت ایرانی ) را نابود کند دشمن خوب می داند ایرانیها برپایه تاریخ پر افتخارشان اسلام را پذیرفته اند و آن را کامل کننده تاریخ می دانند پس این عامل شناخت ( هویت ایرانی ) را باید نابود کرد تا دین ایرانیها هم خودبخود سست شده و ازمیان برود به عبارت دیگر وقتی زورش به دین ما نمیرسه زیرساختش رو هدف میگیره والسلام
  • حمیدی ۲۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
    5 1
    چه کسی اسم هرودت را پدر تاریخ جهان نامید ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • کورش US ۱۴:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۹
    2 0
    امیدوارم ما اندیشیدن رو مایه افتخار بدونیم و یاد بگیریم فکر کنیم تا الانِ کشورمون رو درست کنیم
  • کورش US ۱۴:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۹
    3 0
    امیدوارم ما اندیشیدن رو مایه افتخار بدونیم و یاد بگیریم فکر کنیم تا الانِ کشورمون رو درست کنیم
  • محقق IR ۱۳:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
    0 0
    عالی بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس